Cüzâm - جذام
The entry is a dictionary list for the word Cüzâm - جذام
جذام Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
cüzam; lepra
Arapça - Türkçe sözlük
جُذَام
1. lepra
Anlamı: hastalardan olan cüzam
2. cüzam
Anlamı: hansell basilinin sebep olduğu bulaşıcı deri hastalığı, cüzzam
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
جُذام [مفرد]: (طب) مرض تتأكّل بسببه الأعضاءُ وتتساقط.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ ] (ع اِ) علتی است. (مهذب
الاسماء). بیماری است از فساد خون که بدن
را میگدازد. (غیاث اللغات) (آنندراج). خوره.
(نصاب الصبیان). خوره که بیماری بیستگی
باشد و بپارسی لوری و میسی گویند. (ناظم
الاطباء). بیماری است ...
الاسماء). بیماری است از فساد خون که بدن
را میگدازد. (غیاث اللغات) (آنندراج). خوره.
(نصاب الصبیان). خوره که بیماری بیستگی
باشد و بپارسی لوری و میسی گویند. (ناظم
الاطباء). بیماری است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (اِخ) نام یکی از فرزندان سبا که
پدربزرگ قبیله ای از قبائل دهگانهٔ عرب
است. (از الانساب سمعانی). مؤلف مجمل
التواریخ و القصص آرد: چنین یافتم که
[ چون ] یمانیان بسیار گشتند عبدالشمس بن
یشحب ...
پدربزرگ قبیله ای از قبائل دهگانهٔ عرب
است. (از الانساب سمعانی). مؤلف مجمل
التواریخ و القصص آرد: چنین یافتم که
[ چون ] یمانیان بسیار گشتند عبدالشمس بن
یشحب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ ] (اِخ) روح بن زنباع مشهور به
شیخ جذام. از خطباء بزرگ عرب در عصر
اموی است. (از عقدالفرید ج ۴ ص ۱۳۹). ابن
عبد ربه آرد: پس از درگذشت معاویةبن یزید
مردم شام و مصر با ابن زبیر ...
شیخ جذام. از خطباء بزرگ عرب در عصر
اموی است. (از عقدالفرید ج ۴ ص ۱۳۹). ابن
عبد ربه آرد: پس از درگذشت معاویةبن یزید
مردم شام و مصر با ابن زبیر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ ] (اِخ) قبیله ای است از معد در
کوههای حسمی. (منتهی الارب). قبیله ای
است از یمن. (لباب الانساب). مؤلف صبح
الاعشی آرد: جذام طائفه هشتم از قبیلهٔ
بنی کهلان است. آنان بنا بگفتهٔ ابوعبید
بنوجذام بن عدی بن حارث ...
کوههای حسمی. (منتهی الارب). قبیله ای
است از یمن. (لباب الانساب). مؤلف صبح
الاعشی آرد: جذام طائفه هشتم از قبیلهٔ
بنی کهلان است. آنان بنا بگفتهٔ ابوعبید
بنوجذام بن عدی بن حارث ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(جُ) [ ع . ] (اِ.) خوره ، آکله ؛ نوعی بیماری عفونی و مزمن که ایجاد زخم و جراحت
کرده و در بعضی اعضای بدن با ایجاد بی حسی ، موجب فساد آن عضو می شود.
کرده و در بعضی اعضای بدن با ایجاد بی حسی ، موجب فساد آن عضو می شود.