turunç - ترنج
The entry is a dictionary list for the word turunç - ترنج
ترنج Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
ağaç kavunu
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
تِرِنْج [مفرد]: ج تِرِنْجات: رداء رياضيّ فضفاض مكوَّن من قطعتين أو أكثر "خلع اللاعب الترنج استعدادًا لنزول الملعب".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ رَ ] (اِ) تنج باشد. (لغت فرس اسدی
چ اقبال). بمعنی فراهم نشاندن. (برهان).
فراهم نشانده. (ناظم الاطباء). و رجوع به
تنجیدن و ترنجیدن و ترنجیده شود.
|| معبر تنگ و راه دشوار. (از ناظم
الاطباء). ...
چ اقبال). بمعنی فراهم نشاندن. (برهان).
فراهم نشانده. (ناظم الاطباء). و رجوع به
تنجیدن و ترنجیدن و ترنجیده شود.
|| معبر تنگ و راه دشوار. (از ناظم
الاطباء). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ رُ ] (اِ) چین و شکنج باشد...
(فرهنگ جهانگیری) (از برهان) (از انجمن
آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (غیاث
اللغات). چین و شکنج و امر بدین معنی.
(فرهنگ رشیدی). || سخت درهم
فشرده و درهم ...
(فرهنگ جهانگیری) (از برهان) (از انجمن
آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (غیاث
اللغات). چین و شکنج و امر بدین معنی.
(فرهنگ رشیدی). || سخت درهم
فشرده و درهم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ رُ / رَ ] (اِ) میوه ای است معروف که
پوست آنرا مربا سازند و بعربی تفاح مائی
خوانند. (برهان). میوه ای است معروف و
مشهور. همانا که بواسطهٔ کثرت چین و شکنج
باشد که در پوست آن ...
پوست آنرا مربا سازند و بعربی تفاح مائی
خوانند. (برهان). میوه ای است معروف و
مشهور. همانا که بواسطهٔ کثرت چین و شکنج
باشد که در پوست آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) (اِ.) نقشی است در میانة قالی یا قالیچه که آمیزه ای است از گل و برگ و شاخه
های اسلیمی .
های اسلیمی .
turunç - ترنج other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.