Tenümend - تنومند
The entry is a dictionary list for the word Tenümend - تنومند
تنومند Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
iriyarı
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ مَ ] (ص مرکب) توانا و
تندرست. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
تندرست. (صحاح الفرس). توانا. (شرفنامهٔ
منیری). از: تن +اومند (پسوند اتصاف و
مالکیت). (حاشیهٔ برهان چ معین):
به تعلیم دانش تنومند باد
به دانش پژوهی برومند باد.نظامی.
بهر جا که ...
تندرست. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
تندرست. (صحاح الفرس). توانا. (شرفنامهٔ
منیری). از: تن +اومند (پسوند اتصاف و
مالکیت). (حاشیهٔ برهان چ معین):
به تعلیم دانش تنومند باد
به دانش پژوهی برومند باد.نظامی.
بهر جا که ...
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
czerstwy; krzepki; mocny; ogromny; olbrzymi; rosły; silny; solidny; zdrowy