Tef - تف
The entry is a dictionary list for the word Tef - تف
تف Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
tükürmek
Arapça - Türkçe sözlük
تَفَّ
tükürmek
Anlamı: tükürüğü ağız dışından dışarı atmak
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
تَفّ [مفرد]: مصدر تَفَّ.
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
تَفَّ تفَفتُ، يَتُفّ، اتْفُفْ/ تُفّ، تَفًّا وتِفافةً، فهو تافّ
• تَفَّ الشَّخصُ: تفَل، بصَق.
III
معجم اللغة العربية المعاصرة
تُفّ [مفرد]: ج تِفَفة: وسخ الأظفار.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ / تَ ف ف ]
(اِ) حرارت بود یعنی
گرمی. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص ۲۴۶).
بخار و گرمی باشد. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (غیاث
اللغات). بخار و حرارت و گرمی را گویند.
(برهان). گرمی باشد. ...
(اِ) حرارت بود یعنی
گرمی. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص ۲۴۶).
بخار و گرمی باشد. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (غیاث
اللغات). بخار و حرارت و گرمی را گویند.
(برهان). گرمی باشد. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ ] (اِ) آب دهن انداختن باشد.
(برهان). دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه
را بشکل مصدر
معنی کرده است. رجوع به
ج ۱ ص ۱۴۷ شود. آب دهان و با لفظ افگندن
و زدن و کردن به ...
(برهان). دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه
را بشکل مصدر
معنی کرده است. رجوع به
ج ۱ ص ۱۴۷ شود. آب دهان و با لفظ افگندن
و زدن و کردن به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ ف ف ] (ع اِ) چرک ناخن. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). یا اتباع اُفّ است. ج، تِفَفَة. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گویند تفاً
لک؛ یعنی دور بادی و پلید بادی. (از اقرب ...
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). یا اتباع اُفّ است. ج، تِفَفَة. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گویند تفاً
لک؛ یعنی دور بادی و پلید بادی. (از اقرب ...
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
(تفّ)
II
تَفَّ
п. I
а/у تَفٌّ
плевать
III
تُفٌّ
грязь под ногтями
Tef - تف other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.