pis - پیس
The entry is a dictionary list for the word pis - پیس
پیس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) پیست. پیسی. (زمخشری). لکها
که بر بدن افتد. برص. (خلاص). علتی که آنرا
بعربی برص خوانند. (برهان). برصاء. ابرص.
(بحر الجواهر) (تاج المصادر). بیاض یظهر فی
ظاهرالبدن و یغور و یکون فی سایرالاعضاء
حتی یصیرلون البدن کله ابیض و یقال
لهذاالنوع المنتشر. ...
که بر بدن افتد. برص. (خلاص). علتی که آنرا
بعربی برص خوانند. (برهان). برصاء. ابرص.
(بحر الجواهر) (تاج المصادر). بیاض یظهر فی
ظاهرالبدن و یغور و یکون فی سایرالاعضاء
حتی یصیرلون البدن کله ابیض و یقال
لهذاالنوع المنتشر. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
1 - (اِ.) نوعی بیماری پوستی که بر روی پوست لکه های سفید پیدا می شود. 2 - (ص .)
ابرص ، پیسه .
ابرص ، پیسه .
pis - پیس other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.