Pîç - پیچ
The entry is a dictionary list for the word Pîç - پیچ
پیچ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
vida
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) اسم از مصدر پیچیدن. هر یک از
خمهای چیزی بر روی خویش گردیده.
گردش. گشت. خمیدگی. کجی. چرخ. ثنی.
مطوی. عطف. تاب. خم. تا. انثناء. حلقه.
شکن. تای. ماز:
سیه زلف آن سرو سیمین من
همه تاب و پیچست و جعد و ...
خمهای چیزی بر روی خویش گردیده.
گردش. گشت. خمیدگی. کجی. چرخ. ثنی.
مطوی. عطف. تاب. خم. تا. انثناء. حلقه.
شکن. تای. ماز:
سیه زلف آن سرو سیمین من
همه تاب و پیچست و جعد و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
1 - (اِمص .) خم هر چیز کج . 2 - (اِ.) نوعی میخ . 3 - در ترکیب به معنی پیچنده ؛
پاپیچ . 4 - (ص مف .) در ترکیب به معنی پیچیده ؛ رختخواب پیچ .
پاپیچ . 4 - (ص مف .) در ترکیب به معنی پیچیده ؛ رختخواب پیچ .
Pîç - پیچ other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.