paymuzd - پایمزد
The entry is a dictionary list for the word paymuzd - پایمزد
پایمزد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (اِ مرکب) پارنج. پای رنج.
حق القدم. پایگذار. جُعل. جعالة. جُعالة.
(زمخشری). جعیلة. خرج. (دهار). مزد قاصد
و مزد قدم رنجه کردن مهمان. (رشیدی).
اجرتی که به قاصدان و پیادگان دهند.
(برهان). مزدی که به پزشک برای عیادت و
...
حق القدم. پایگذار. جُعل. جعالة. جُعالة.
(زمخشری). جعیلة. خرج. (دهار). مزد قاصد
و مزد قدم رنجه کردن مهمان. (رشیدی).
اجرتی که به قاصدان و پیادگان دهند.
(برهان). مزدی که به پزشک برای عیادت و
...