palay - پالای
The entry is a dictionary list for the word palay - پالای
پالای Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) پالا. پالاد. پالاو. اسب جنیبت.
|| (نف) افزاینده و زیادکننده. (برهان).
|| صافی کننده. بیزنده. (غیاث اللغات):
گهی از نرگست خوناب پالای
گهی بیخواب و گه مهتاب پیمای.عطار.
ترکیب ها:
|| (نف) افزاینده و زیادکننده. (برهان).
|| صافی کننده. بیزنده. (غیاث اللغات):
گهی از نرگست خوناب پالای
گهی بیخواب و گه مهتاب پیمای.عطار.
ترکیب ها: