Pâzâc - پازاج
The entry is a dictionary list for the word Pâzâc - پازاج
پازاج Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) پازاچ. (رشیدی). دایهٔ شیردهنده.
مرضعه. (برهان):
بناز، مادر ایام طفل بخت ترا
بزرگ میکند اندر کنار چون پازاج.
منصور شیرازی.
|| زنی که با زن نوزای همپائی و معاونت
کند. (رشیدی). || ماما. ماماچه. (برهان).
دایهٔ ...
مرضعه. (برهان):
بناز، مادر ایام طفل بخت ترا
بزرگ میکند اندر کنار چون پازاج.
منصور شیرازی.
|| زنی که با زن نوزای همپائی و معاونت
کند. (رشیدی). || ماما. ماماچه. (برهان).
دایهٔ ...