Pâd - پاد
The entry is a dictionary list for the word Pâd - پاد
پاد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) پاس. || نگاهبان. پاسبان.
|| پائیدن. دوام. ثبات. (برهان). || سامان
و دارندگی. || بزرگ و عمده. (برهان). و باز
صاحب برهان گوید پادشاه مرکب از این کلمه ...
|| پائیدن. دوام. ثبات. (برهان). || سامان
و دارندگی. || بزرگ و عمده. (برهان). و باز
صاحب برهان گوید پادشاه مرکب از این کلمه ...