ودی
The entry is a dictionary list for the word ودی
ودی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَدْیْ ] (ع مص) دیَه. نزدیک
گردانیدن کار. || نره فرو رها کردن اسب
جهت بول یا گشنی کردن. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ودی
انداختن مرد. (منتهی الارب) ...
گردانیدن کار. || نره فرو رها کردن اسب
جهت بول یا گشنی کردن. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ودی
انداختن مرد. (منتهی الارب) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ دا ] (ع اِ) هلاک. (منتهی الارب) (از
اقرب الموارد). هلاک و تباهی.
|| خونریزی. (ناظم الاطباء).
اقرب الموارد). هلاک و تباهی.
|| خونریزی. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ دی ی ] (ع اِ) آب مرد که بعد از بول
برآید. (منتهی الارب). آب غلیظ سپید که پس
از بول برآید. (ناظم الاطباء). رجوع به وَدْیْ
شود. || نهال ریزهٔ خرما. (منتهی ...
برآید. (منتهی الارب). آب غلیظ سپید که پس
از بول برآید. (ناظم الاطباء). رجوع به وَدْیْ
شود. || نهال ریزهٔ خرما. (منتهی ...