نیمروز
The entry is a dictionary list for the word نیمروز
نیمروز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ مرکب) نصف روز و آن رسیدن
آفتاب است بر دایرهٔ نصف النهار. (برهان
قاطع). میان روز. وسط روز. هنگام زوال.
(ناظم الاطباء). ظهر. منتصف نهار. گرمگاه.
ظهیره. پیشین. (یادداشت مؤلف):
چنین داد پاسخ که تا نیمروز
که بالا کشد هور ...
آفتاب است بر دایرهٔ نصف النهار. (برهان
قاطع). میان روز. وسط روز. هنگام زوال.
(ناظم الاطباء). ظهر. منتصف نهار. گرمگاه.
ظهیره. پیشین. (یادداشت مؤلف):
چنین داد پاسخ که تا نیمروز
که بالا کشد هور ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) عنوانی که به سیستان می دادند.
(فرهنگ لغات شاهنامه). زابل. (جهانگیری)
ولایت سیستان. (برهان قاطع) (آنندراج)
(غیاث اللغات) (انجمن آرا) (از جهانگیری)
(رشیدی) (معجم البلدان):
همان نیمروز از تو خالی مباد
که چون تو ندیده ست گیتی به یاد.
فردوسی.
سوی نیمروز آمد از راه ...
(فرهنگ لغات شاهنامه). زابل. (جهانگیری)
ولایت سیستان. (برهان قاطع) (آنندراج)
(غیاث اللغات) (انجمن آرا) (از جهانگیری)
(رشیدی) (معجم البلدان):
همان نیمروز از تو خالی مباد
که چون تو ندیده ست گیتی به یاد.
فردوسی.
سوی نیمروز آمد از راه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِمر.) 1 - میان روز، وسط روز. 2 - نام سیستان . 3 - نام پرده ای از موسیقی .