مهرا
The entry is a dictionary list for the word مهرا
مهرا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ هَ رْ را ] (از ع، ص) مُهَرَّأ. نعت مفعولی
از مصدر تهرئة به معنی نیک پختن گوشت و
جز آن. (منتهی الارب). نیک پخته و
مضمحل گردیده. (جهانگیری) (برهان). نیک
پخته شده، ای (یعنی) چیزی که در آب به ...
از مصدر تهرئة به معنی نیک پختن گوشت و
جز آن. (منتهی الارب). نیک پخته و
مضمحل گردیده. (جهانگیری) (برهان). نیک
پخته شده، ای (یعنی) چیزی که در آب به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) نام والی کابل است که رستم از
دختر او تولد یافت. (برهان) (جهانگیری). اما
صحیح کلمه مهراب است. رجوع به مهراب
شود.
دختر او تولد یافت. (برهان) (جهانگیری). اما
صحیح کلمه مهراب است. رجوع به مهراب
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) شهرکی است به ناحیت پارس
از حدود گور، بسیارنعمت و آبادان و با آبهای
روان. (حدود العالم چ دانشگاه ص ۱۳۲).
از حدود گور، بسیارنعمت و آبادان و با آبهای
روان. (حدود العالم چ دانشگاه ص ۱۳۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ هَ رّ) [ ع . مهرأ ] (ص .) 1 - نیک پخته شده ، گوشت نرم پخته که از استخوان جدا
شده باشد. 2 - مضمحل گشته .
شده باشد. 2 - مضمحل گشته .