مفرش
The entry is a dictionary list for the word مفرش
مفرش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ رَ ] (ع اِ) هرچه بگسترانند. ج،
مفارش. (مهذب الاسماء). گستردنی. ج،
مفارش. (منتهی الارب). چیز گستردنی. (ناظم
الاطباء). فرش. (غیاث) (آنندراج):
نوبهاران مفرش صدرنگ پوشد تا مگر
دوستی از دوستان خواجه بوطاهر شود.
منوچهری.
مجلس به باغ باید بردن که ...
مفارش. (مهذب الاسماء). گستردنی. ج،
مفارش. (منتهی الارب). چیز گستردنی. (ناظم
الاطباء). فرش. (غیاث) (آنندراج):
نوبهاران مفرش صدرنگ پوشد تا مگر
دوستی از دوستان خواجه بوطاهر شود.
منوچهری.
مجلس به باغ باید بردن که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ رَ ] (ع اِ) چیزی است مانند
شادگونه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم
الاطباء) (از اقرب الموارد). چیزی که
بگسترند و بر آن خوابند. (از المنجد). و رجوع
مدخل قبل شود.
شادگونه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم
الاطباء) (از اقرب الموارد). چیزی که
بگسترند و بر آن خوابند. (از المنجد). و رجوع
مدخل قبل شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ فَ رْ رِ ] (ع ص) کشت برگ
گسترده. (منتهی الارب) (آنندراج). کشت
برگ گسترده بر زمین. (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). || آنکه فرش می گستراند.
(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). || ...
گسترده. (منتهی الارب) (آنندراج). کشت
برگ گسترده بر زمین. (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). || آنکه فرش می گستراند.
(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ فَ رْ رَ / مُ فَ رْ رِ ] (ع ص) جمل
مفرش؛ شتر بی کوهان. (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (از
محیط المحیط) (از المنجد).
مفرش؛ شتر بی کوهان. (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (از
محیط المحیط) (از المنجد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آنچه که روی زمین پهن کنند و روی آن بخوابند. 2 - جای
فرش کردن .
فرش کردن .