مشرقی
The entry is a dictionary list for the word مشرقی
مشرقی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ رِ ] (ص نسبی) شرقی. منسوب
به مشرق. (از ناظم الاطباء):
هر شب قبای مشرقی صبح را فلک
نور از کلاه مغربی او برد بوام.
خاقانی (ديوان چ سجادی ص 300).
هرچه دهد مشرقی صبح بام
مغربی شام ستاند بوام.
نظامی (مخزنالاسرار چ وحيد ...
به مشرق. (از ناظم الاطباء):
هر شب قبای مشرقی صبح را فلک
نور از کلاه مغربی او برد بوام.
خاقانی (ديوان چ سجادی ص 300).
هرچه دهد مشرقی صبح بام
مغربی شام ستاند بوام.
نظامی (مخزنالاسرار چ وحيد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ رِ ] (اِخ) در مشهد به کاسهگری
منسوب بود. و به خدمت بسيار عزيزان و
مردان رسيد، و منظور نظر کيميا اثر ايشان
گرديده و اين بيت در شکايت از اوست:
از چيست سرخ، پنجهٔ مرجان و پای بط
گر خون بجای آب ...
منسوب بود. و به خدمت بسيار عزيزان و
مردان رسيد، و منظور نظر کيميا اثر ايشان
گرديده و اين بيت در شکايت از اوست:
از چيست سرخ، پنجهٔ مرجان و پای بط
گر خون بجای آب ...