Bessi - بسیٖ
The entry is a dictionary list for the word Bessi - بسیٖ
بسیٖ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ سْ س ] (ص نسبی) منسوب به بَسّ
که بطنی است از حمیر. (از لباب الانساب) (از
سمعانی).
که بطنی است از حمیر. (از لباب الانساب) (از
سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ سْ س ] (اِخ) ابوالحسن توبةبن نمر
بسی قاضی مصر بود. (از لباب الانساب).
بسی قاضی مصر بود. (از لباب الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ سَ ی ی ] (اِخ) از جبال بنی نصر و
جُمَد است. (از معجم البلدان).
جُمَد است. (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) شهریست بترکستان. رجوع به
حبیب السیر چ خیام ج ۳ جزء ۳۰ ص ۴۹،
۵۰، ۴۴۴ و ۵۳۱ شود.
حبیب السیر چ خیام ج ۳ جزء ۳۰ ص ۴۹،
۵۰، ۴۴۴ و ۵۳۱ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ق) بمعنی بسیار و زیادتی.
(برهان). مزیدعلیه بس. (غیاث). بسیار و
بس. (شرفنامهٔ منیری) (مؤید الفضلاء). بمعنی
بسیاری و آن را بسا نیز گویند. (انجمن آرا).
مرادف بسیار و از شان اوست که چنانکه در
اول کلام آید، در آخر ...
(برهان). مزیدعلیه بس. (غیاث). بسیار و
بس. (شرفنامهٔ منیری) (مؤید الفضلاء). بمعنی
بسیاری و آن را بسا نیز گویند. (انجمن آرا).
مرادف بسیار و از شان اوست که چنانکه در
اول کلام آید، در آخر ...