محوی
The entry is a dictionary list for the word محوی
محوی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ حْ ] (اِخ) به نوشتهٔ نوائی در
تذکره، مولانا محوی از آزادگان خراسان و از
مردم هری بوده و طبعی خوب داشته است.
گاه خاطر به تحصیل می گمارده و زمانی به
پیروی از هوسهای جوانی و ...
تذکره، مولانا محوی از آزادگان خراسان و از
مردم هری بوده و طبعی خوب داشته است.
گاه خاطر به تحصیل می گمارده و زمانی به
پیروی از هوسهای جوانی و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ حْ وی ی ] (ع ص) مقابل حاوی.
مجموع. فراهم آمده. گردشده. فراهم شده.
(ناظم الاطباء). دربرگرفته شده.
|| دریافت شده. (ناظم الاطباء).
|| مضمون. ج، محاوی. || سطح زیرین
هر ...
مجموع. فراهم آمده. گردشده. فراهم شده.
(ناظم الاطباء). دربرگرفته شده.
|| دریافت شده. (ناظم الاطباء).
|| مضمون. ج، محاوی. || سطح زیرین
هر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ حَ وْ وا ] (ع ص، اِ) خانه های
مردم بر یکجا از خرگاه و جز آن. (منتهی الار
ب) (آنندراج). چادرهای پیوسته و متصل
بهم. (ناظم الاطباء).
مردم بر یکجا از خرگاه و جز آن. (منتهی الار
ب) (آنندراج). چادرهای پیوسته و متصل
بهم. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ حَ وْ وی ] (ع ص) فراهم گیرنده و
دریافت کننده. (ناظم الاطباء).
دریافت کننده. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مَ یّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - دربرگرفته شده . 2 - مضمون . 3 - سطح زیرین هر جسمی
را محوی و سطح بالایین آن را حاوی نامند.
را محوی و سطح بالایین آن را حاوی نامند.