besbas - بسباس
The entry is a dictionary list for the word besbas - بسباس
بسباس Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
بَسباس [جمع]: مف بسباسة: (نت) نبات كالجزر من فصيلة الخيميّات تُؤكل جذوره.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ص) بسباش. هرزه و بی معنی.
(برهان) (رشیدی) (ناظم الاطباء) (فرهنگ
نظام). بمعنی سخن هرزه و بی معنی. (انجمن
آرا) (آنندراج) (جهانگیری) (شعوری ج ۱
ورق ۱۶۸) (سروری):
ای گران جان قلتبان بس بس
زین فضولی و ...
(برهان) (رشیدی) (ناظم الاطباء) (فرهنگ
نظام). بمعنی سخن هرزه و بی معنی. (انجمن
آرا) (آنندراج) (جهانگیری) (شعوری ج ۱
ورق ۱۶۸) (سروری):
ای گران جان قلتبان بس بس
زین فضولی و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ع اِ) در عربی بزباز. (برهان).
یک نوع گیاه معطر. (ناظم الاطباء). به عربی
دوایی است که آن را بزباز و بسباسه هم
گویند. (شعوری ج ۱ ورق ۱۶۸). بسباس،
بسباسه، بسبس، رازیانج. (دزی ج ۱ ص ...
یک نوع گیاه معطر. (ناظم الاطباء). به عربی
دوایی است که آن را بزباز و بسباسه هم
گویند. (شعوری ج ۱ ورق ۱۶۸). بسباس،
بسباسه، بسبس، رازیانج. (دزی ج ۱ ص ...