Bessâm - بسام
The entry is a dictionary list for the word Bessâm - بسام
بسام Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
güleç
Arapça - Türkçe sözlük
بَسَّام
güleç
Anlamı: her zaman gülümseyen, mütebessim
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ سْ سا ] (ع ص) بسیار تبسم کننده.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
خندان و شکفته. (غیاث). خندنده. خنده رو.
خوشرو:
چو چرخ بود هیکل شبدیز تو جوال
چو صبح بود چهرهٔ شمشیر تو بسام.
مسعودسعد.
مراد و مطلب دنیا و ...
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
خندان و شکفته. (غیاث). خندنده. خنده رو.
خوشرو:
چو چرخ بود هیکل شبدیز تو جوال
چو صبح بود چهرهٔ شمشیر تو بسام.
مسعودسعد.
مراد و مطلب دنیا و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ سْ سا ] (اِخ) نام جد ابوالحسن
علی بن محمدبن منصوربن نصربن بسام.
شاعر مشهور بسامی از مردم بغداد است.
محمدبن یحیی صولی از وی روایت دارد. (از
لباب الانساب ص ۱۲۱). و رجوع به
المصاحف ص ۶ و ابن ...
علی بن محمدبن منصوربن نصربن بسام.
شاعر مشهور بسامی از مردم بغداد است.
محمدبن یحیی صولی از وی روایت دارد. (از
لباب الانساب ص ۱۲۱). و رجوع به
المصاحف ص ۶ و ابن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ سْ سا ] (اِخ) ابن ابراهیم قهری. ابن
اثیر در ذیل حوادث سال ۱۳۱۴ هـ . ق. دربارهٔ
خلع بسام بن ابراهیم آرد: درین سال بسام بن
ابراهیم بن بسام خلع شد. وی از مردم خراسان
بود و ...
اثیر در ذیل حوادث سال ۱۳۱۴ هـ . ق. دربارهٔ
خلع بسام بن ابراهیم آرد: درین سال بسام بن
ابراهیم بن بسام خلع شد. وی از مردم خراسان
بود و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ سْ سا ] (اِخ) (ابو...) موسی بن
عبداللََّه بن یحیی بن جعفر مصدق حسینی کوفی
چنانکه در تاریخ ذهبی آمده است با
جنگجویان به اندلس رفت و بسال ۴۸۶ هـ . ق.
در بلاد بنی حماد شهادت یافت. (از ...
عبداللََّه بن یحیی بن جعفر مصدق حسینی کوفی
چنانکه در تاریخ ذهبی آمده است با
جنگجویان به اندلس رفت و بسال ۴۸۶ هـ . ق.
در بلاد بنی حماد شهادت یافت. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ سْ سا ] (اِخ) سیستانی. ابن زیاد،
مأمور سیستان از جانب ابراهیم بن جبریل
حاکم سیستان بود صاحب تاریخ سیستان
آرد: و ابراهیم بن جبریل را ولایت داد بر
سیستان [فضل بن یحیی ] و ابراهیم، بسام بن
زیاد ...
مأمور سیستان از جانب ابراهیم بن جبریل
حاکم سیستان بود صاحب تاریخ سیستان
آرد: و ابراهیم بن جبریل را ولایت داد بر
سیستان [فضل بن یحیی ] و ابراهیم، بسام بن
زیاد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ سْ سا ] (اِخ) سیستانی از علما و
بزرگان ایران و سیستانی الاصل است صاحب
تاریخ سیستان آرد: و از پس وی [یحیی بن
معاذبن مسلم ] بسام مولی لیث بن بکربن
عبدمناف بن کنانة [ که ] ...
بزرگان ایران و سیستانی الاصل است صاحب
تاریخ سیستان آرد: و از پس وی [یحیی بن
معاذبن مسلم ] بسام مولی لیث بن بکربن
عبدمناف بن کنانة [ که ] ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ سْ سا ] (اِخ) کُرد. کورد خارجی،
قدیم ترین شاعر پارسی گوی فارس. بهار آرد:
لیکن قدیمترین اشعار فارسی که در خراسان
و سیستان از طرف حنظلهٔ بادغیسی، و
محمدبن وصیف سگزی و بسام کرد خارجی
و غیرهم گفته شد، ...
قدیم ترین شاعر پارسی گوی فارس. بهار آرد:
لیکن قدیمترین اشعار فارسی که در خراسان
و سیستان از طرف حنظلهٔ بادغیسی، و
محمدبن وصیف سگزی و بسام کرد خارجی
و غیرهم گفته شد، ...