فرور
The entry is a dictionary list for the word فرور
فرور Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ رْ وَ ] (اِ) جدایی. جدا شدن. افتراق.
(برهان). فرورد. فروهر. (حاشیهٔ برهان چ
معین).
(برهان). فرورد. فروهر. (حاشیهٔ برهان چ
معین).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) جزیره ای است در جنوب
ایران که محل صید مروارید است. (از
جغرافیای اقتصادی کیهان ص ۳۷).
ایران که محل صید مروارید است. (از
جغرافیای اقتصادی کیهان ص ۳۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) دهی است از دهستان قشلاق
بزرگ بخش گرمسار شهرستان دماوند، واقع
در دوهزارگزی شمال خاوری گرمسار، سر
راه شوسهٔ طهران به سمنان در کناره راه آهن.
ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل و دارای
۲۲۵ تن سکنه. ...
بزرگ بخش گرمسار شهرستان دماوند، واقع
در دوهزارگزی شمال خاوری گرمسار، سر
راه شوسهٔ طهران به سمنان در کناره راه آهن.
ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل و دارای
۲۲۵ تن سکنه. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ / فَ رْ رو ] (ع ص) گریزنده از مرد
و پری و برهٔ میش و بزغاله و گاوسالهٔ وحشی
یا بره. و بزغالهٔ نر. (آنندراج). گریزنده. (از
اقرب الموارد). رجوع به فرورة شود.
و پری و برهٔ میش و بزغاله و گاوسالهٔ وحشی
یا بره. و بزغالهٔ نر. (آنندراج). گریزنده. (از
اقرب الموارد). رجوع به فرورة شود.