عریب
The entry is a dictionary list for the word عریب
عریب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (ع اِ) گویند: ما بالدّار عریب؛
یعنی احدی و کسی در خانه نیست. (از منتهی
الارب) (از اقرب الموارد). || (اِخ) نام اسبی
است. (منتهی الارب).
یعنی احدی و کسی در خانه نیست. (از منتهی
الارب) (از اقرب الموارد). || (اِخ) نام اسبی
است. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رَ ] (اِخ) ابن جشم بن حاشد، از
بنی همدان، از قحطان. جدی جاهلی و یمانی
بود. فرزندان او بطن هایی را تشکیل داده اند
که ازجملهٔ آنها حجوربن اسلم بن عریب
میباشد. (از الاعلام زرکلی از الاکلیل ج ...
بنی همدان، از قحطان. جدی جاهلی و یمانی
بود. فرزندان او بطن هایی را تشکیل داده اند
که ازجملهٔ آنها حجوربن اسلم بن عریب
میباشد. (از الاعلام زرکلی از الاکلیل ج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رَ ] (اِخ) ابن حیدان (یا حدان) بن
عمرو، از قضاعة، از قحطانیة. جدی است
جاهلی. (از الاعلام زرکلی از النویری و
السبائک و نهایةالارب و جمهرةالانساب).
عمرو، از قضاعة، از قحطانیة. جدی است
جاهلی. (از الاعلام زرکلی از النویری و
السبائک و نهایةالارب و جمهرةالانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رَ ] (اِخ) ابن زهیربن أبین (یا
أیمن) بن الهمیسع، از حمیر، از قحطانیة.
جدی است جاهلی. و قبایل صنهاجة و جنادة
و زناتة، که از قبایل مشهور مغرب هستند از
نسل او میباشند. (از الاعلام زرکلی از
طرفةالاصحاب و نهایة الارب).
أیمن) بن الهمیسع، از حمیر، از قحطانیة.
جدی است جاهلی. و قبایل صنهاجة و جنادة
و زناتة، که از قبایل مشهور مغرب هستند از
نسل او میباشند. (از الاعلام زرکلی از
طرفةالاصحاب و نهایة الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رَ ] (اِخ) ابن زیدبن کهلان، از
قحطانیة. جدی است جاهلی. و لخم و جذام و
کندة و عاملة و طی ء و اشعریون و مذحج و
مرة از نسل او باشند. (از الاعلام زرکلی از ابن
خلدون و الاکلیل ...
قحطانیة. جدی است جاهلی. و لخم و جذام و
کندة و عاملة و طی ء و اشعریون و مذحج و
مرة از نسل او باشند. (از الاعلام زرکلی از ابن
خلدون و الاکلیل ...