عناق
The entry is a dictionary list for the word عناق
عناق Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (ع مص) به گردن هم دست
درآوردن به محبت و جز آن. (از منتهی
الارب). معانقه و به گردن همدیگر از محبت
دست درآوردن. (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). دست با گردن شدن. دست به ...
درآوردن به محبت و جز آن. (از منتهی
الارب). معانقه و به گردن همدیگر از محبت
دست درآوردن. (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). دست با گردن شدن. دست به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (ع اِ) بزغالهٔ ماده. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). ماده از بچه های بز
پیش از رسیدن به یکسالگی. (از اقرب
الموارد). و بعضی نوشته اند که از حین ولادت
آن تا چهارماهگی. (آنندراج) (غیاث اللغات).
بزبچه. ج، ...
(آنندراج) (ناظم الاطباء). ماده از بچه های بز
پیش از رسیدن به یکسالگی. (از اقرب
الموارد). و بعضی نوشته اند که از حین ولادت
آن تا چهارماهگی. (آنندراج) (غیاث اللغات).
بزبچه. ج، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) دختری است که اول بار از
آدم و حوا متولد گردید. رجوع به حبیب السیر
چ کتابخانهٔ خیام ج ۱ ص ۲۱ شود.
آدم و حوا متولد گردید. رجوع به حبیب السیر
چ کتابخانهٔ خیام ج ۱ ص ۲۱ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) موضعی است. (منتهی
الارب). وادی عناق، وادیی است در حمی در
خاک غنی. (از معجم البلدان).
الارب). وادی عناق، وادیی است در حمی در
خاک غنی. (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) نام اسب مسلم بن عمر باهلی
است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) مناره ای است قدیم در دهناء
که ذوالرمة از آن یاد کرده است. (از
منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مناره ای
است عادی در بادیه که از سنگ بنا شده و آن
را عناق ذوالرمة گویند، چه ...
که ذوالرمة از آن یاد کرده است. (از
منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مناره ای
است عادی در بادیه که از سنگ بنا شده و آن
را عناق ذوالرمة گویند، چه ...
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
عِناقٌ
[ʔʼi'naːq]
n m
إِحْتِضانٌ f étreinte
◊
عِناقٌ حارٌّ — des étreintes chaleureuses
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
عِنَاق: مُعَانَقَة
embrace, embracing, hug(ging), cuddle, cuddling, enfolding, accolade
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
عَنَاقٌ
мн. عُنُوقٌ мн. أَعْنُقٌ
козочка, козлёнок; * الارض عناق зоол. рысь
II
عِنَاقٌ
объятие; عناق تقابل الاصدقاء بالـ друзья встретили друг друг друга объятиями
* * *
иа=
объятие