عقاب
The entry is a dictionary list for the word عقاب
عقاب Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
akbaba; ceza
Arapça - Türkçe sözlük
I
عُقَاب
akbaba
Anlamı: leşle geçinen boynu ve başı çıplak yırtıcı kuş
II
عِقَاب
ceza
Anlamı: üzüntü ve acı veren uygulama
Farsça - Türkçe sözlük
kartal
Farsça - Türkçe sözlük
kartal
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (ع مص) شکنجه کردن. (از
منتهی الارب). مؤاخذه کردن کسی را بر گناه،
و اسم آن «عقوبة» می شود. (از اقرب
الموارد). عقوبت کردن. (دهار). جزای گناه و
عمل بد کسی را دادن. (فرهنگ فارسی
معین). عذاب نمودن ...
منتهی الارب). مؤاخذه کردن کسی را بر گناه،
و اسم آن «عقوبة» می شود. (از اقرب
الموارد). عقوبت کردن. (دهار). جزای گناه و
عمل بد کسی را دادن. (فرهنگ فارسی
معین). عذاب نمودن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (ع اِمص، اِ) عذاب و شکنجه و
پاداش بدی. (دهار). جزای بدی، و آن در پی
گناه باشد، و گویند آن محنت و عذابی است که
به دنبال ارتکاب گناه، در آخرت دامنگیر
انسان می شود. (از اقرب الموارد). ...
پاداش بدی. (دهار). جزای بدی، و آن در پی
گناه باشد، و گویند آن محنت و عذابی است که
به دنبال ارتکاب گناه، در آخرت دامنگیر
انسان می شود. (از اقرب الموارد). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (ع اِ) مرغی است و عقاب
تیزچنگال. (منتهی الارب). مرغ شکاری
سیاه. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). پرنده ای
است از جوارح و چنگال داران که عرب آن را
کاسر نامد. و گویند عقاب «سیّد» پرندگان
است ...
تیزچنگال. (منتهی الارب). مرغ شکاری
سیاه. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). پرنده ای
است از جوارح و چنگال داران که عرب آن را
کاسر نامد. و گویند عقاب «سیّد» پرندگان
است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) نام رایت پیغمبر اسلام
(ص). (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نام
رایت و علم قریش بود، و آن از مصالح کعبه
پیش از اسلام بشمار می آمد. هنگام جنگ آن
را خارج می کردند ...
(ص). (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نام
رایت و علم قریش بود، و آن از مصالح کعبه
پیش از اسلام بشمار می آمد. هنگام جنگ آن
را خارج می کردند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) (ثنیة الـ ...) پشته ای است به
دمشق. (منتهی الارب). «فرجه»ای است در
کوهی که بر غوطهٔ دمشق مشرف است از
ناحیهٔ حمص. و قافله هایی که از شرق به
غرب به سوی دمشق می آیند آن ...
دمشق. (منتهی الارب). «فرجه»ای است در
کوهی که بر غوطهٔ دمشق مشرف است از
ناحیهٔ حمص. و قافله هایی که از شرق به
غرب به سوی دمشق می آیند آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) (وقعهٔ...) نام جنگی است که
میان محمدبن یعقوب و فرنگ روی داد.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). واقعه ای
است که در اندلس اتفاق افتاد و در آن آلفونس
پادشاه قشتاله لشکریان موحدین را منهزم
...
میان محمدبن یعقوب و فرنگ روی داد.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). واقعه ای
است که در اندلس اتفاق افتاد و در آن آلفونس
پادشاه قشتاله لشکریان موحدین را منهزم
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) شهرکی است [ به عربستان
] با نعمت و مردم بسیار. (حدود العالم).
] با نعمت و مردم بسیار. (حدود العالم).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(عِ) [ ع . ] 1 - (مص م .)کیفر دادن ، شکنجه دادن . 2 - (اِمص .) شکنجه ، عذاب .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( عُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پرنده ای است شکاری با جثه ای بزرگ دارای منقاری خمیده
،چشم هایی تیزبین و چنگال هایی نیر ومند. 2 - صورت فلکی بزرگی در آسمان استوا و در
کهکشان راه شیری به شکل لوزی نسبتاً بزرگی که روشن ترین ستارة آن نَسر طایر نام
دارد.
،چشم هایی تیزبین و چنگال هایی نیر ومند. 2 - صورت فلکی بزرگی در آسمان استوا و در
کهکشان راه شیری به شکل لوزی نسبتاً بزرگی که روشن ترین ستارة آن نَسر طایر نام
دارد.
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
I عِقابٌ
[ʔʼi'qaːb]
n m
جَزاءٌ f punition
◊
عِقابٌ شَديدٌ — punition sévère
♦ عِقابٌ جَسَدِيٌّ punition corporelle
♦ عِقابٌ جَماعِيٌّ punition collective
II عُقابٌ
[ʔʼu'qaːb]
n
نِسْرٌ m aigle
◊
عُقابٌ مُرَقَّطٌ — aigle tacheté
♦ عُِقابُ الرَّمَمِ aigle rapace
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
عِقَاب: جَزَاء، عُقُوبَة
punishment, punition, penalty, sanction, retribution
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
عُقَابٌ
ж. мн. عِقْبَانٌ
орёл; عقاب الـ а) астр. созвездие Орла; б) ист. Орёл (название знамени Мухаммада с. г. в. ) الـعقاب الذهبيّ беркут; الـعقاب الملتحى зоол. ягнятник бородастый; عقاب أبصر من погов. более зрячий, чем орёл
II
عِقَابٌ
мн. عِقَابَاتٌ
наказание; وقّع الـعقاب عليه или انزل الـعقاب به наложить на кого- л. наказание
* * *
уа=
pl. = عقبان
орёл
عقاب
иа=
наказание, взыскание
عقاب
иа=
pl. от عقبة