عطشی
The entry is a dictionary list for the word عطشی
عطشی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ شا ] (ع ص) مؤنث عَطشان.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عطشانة.
زن تشنه. ج، عِطاش. (اقرب الموارد).
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عطشانة.
زن تشنه. ج، عِطاش. (اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ طَ ] (ص نسبی) منسوب به
سوق العطش بغداد که برخی از محدثان به
آنجا نسبت دارند. (از اللباب فی تهذیب
الانساب). رجوع به عطش (سوق العطش)
شود.
سوق العطش بغداد که برخی از محدثان به
آنجا نسبت دارند. (از اللباب فی تهذیب
الانساب). رجوع به عطش (سوق العطش)
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ طَ ] (اِخ) احمدبن عبیداللََّه بن
محمدبن حمزهٔ عطشی بغدادی، مکنی به
ابوبکر. محدث بود و از ابوسعید اعرابی و
دیگران روایت کرده است. و ابوالحسن
محمدبن احمد جوالیقی کوفی به سال ۳۵۹
هـ .ق. نزد او حدیث آموخته ...
محمدبن حمزهٔ عطشی بغدادی، مکنی به
ابوبکر. محدث بود و از ابوسعید اعرابی و
دیگران روایت کرده است. و ابوالحسن
محمدبن احمد جوالیقی کوفی به سال ۳۵۹
هـ .ق. نزد او حدیث آموخته ...