طرخان
The entry is a dictionary list for the word طرخان
طرخان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (معرب، اِ) ترخان. اسم است
مر رئیس شریف را. (منتهی الارب). شریف.
(مفاتیح العلوم خوارزمی). رئیس شریف در
قوم خویش. و آن لغت خراسانی است. (تاج
العروس از ملا علی قاری). سرکرده و مرد
بزرگوار و این لفظ خراسانی است ...
مر رئیس شریف را. (منتهی الارب). شریف.
(مفاتیح العلوم خوارزمی). رئیس شریف در
قوم خویش. و آن لغت خراسانی است. (تاج
العروس از ملا علی قاری). سرکرده و مرد
بزرگوار و این لفظ خراسانی است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (اِخ) نام قهرمانی تورانی در
شاهنامه. (فهرست ولف):
سرافراز طرخان بیامد دوان
بدین روی دژ با یکی ترجمان.فردوسی.
به طرخان چنین گفت کای سرفراز
برو تیز با لشکر رزم ساز.فردوسی.
شاهنامه. (فهرست ولف):
سرافراز طرخان بیامد دوان
بدین روی دژ با یکی ترجمان.فردوسی.
به طرخان چنین گفت کای سرفراز
برو تیز با لشکر رزم ساز.فردوسی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (اِخ) والد سلیمان تیمی است.
(منتهی الارب). رجوع به ابوالمعتمر سلیمان
شود.
(منتهی الارب). رجوع به ابوالمعتمر سلیمان
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (اِخ) نام پدر ابوالینبغی عباس
از قدیمترین شاعران ایران که در قرن دوم
میزیسته است. رجوع به ابوالینبغی در احوال
و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ج ۳ و
فهرست تاریخ ادبیات صفا شود.
از قدیمترین شاعران ایران که در قرن دوم
میزیسته است. رجوع به ابوالینبغی در احوال
و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ج ۳ و
فهرست تاریخ ادبیات صفا شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (اِخ) نیزک طرخان پادشاه
بادغیس بوده و در حدود ۸۷ هـ . ق. که قتیبه با
پادشاه شومان صلح کرد نیزک طرخان بعضی
اسرا از تازیان نزد خود داشت و قتیبه بدو
نوشت و آن اسرا را بخواست ...
بادغیس بوده و در حدود ۸۷ هـ . ق. که قتیبه با
پادشاه شومان صلح کرد نیزک طرخان بعضی
اسرا از تازیان نزد خود داشت و قتیبه بدو
نوشت و آن اسرا را بخواست ...
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
darxan(izah: (daranmış). özəl ayrıcalığı, seçginliyi (imtiyazı) olan kimsə.)