صابر
The entry is a dictionary list for the word صابر
صابر Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
sabırlı
Arapça - Türkçe sözlük
صابِر
sabırlı
Anlamı: sabır gösteren, katlanan
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
صابرَ يصابر، مُصابَرةً وصِبارًا، فهو مُصابِر، والمفعول مُصابَر
• صابر أخاه:
1- غالبه في الصَّبر والتحمُّل "{يَاأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا}".
2- ماطَلَه "صابَر المُدِينُ دائنَه في إعطائه ماله".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (ع ص) نعت فاعلی از صَبْر.
شکیبا. آرام. بردبار. حلیم. ج، صابرون،
صابرین :
به درد کسان صابری اندر و تو
به بدنامی خویش همداستانی.منوچهری.
گرچه بکشی تو مرا صابر و خرسندم
که مرا زنده کند زود خداوندم.منوچهری.
دلی که ...
شکیبا. آرام. بردبار. حلیم. ج، صابرون،
صابرین :
به درد کسان صابری اندر و تو
به بدنامی خویش همداستانی.منوچهری.
گرچه بکشی تو مرا صابر و خرسندم
که مرا زنده کند زود خداوندم.منوچهری.
دلی که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (اِخ) شاعری است و صاحب
صبح گلشن گوید: آینه سازی بود در
ایران زمین، آیینهٔ کلام به مصقلهٔ طبعش
صفاتزیین. این بیت از اوست:
تا برگرفت ماه من از رخ نقاب را
شرمنده ساخت عکس رخش آفتاب را.
(صبح گلشن ...
صبح گلشن گوید: آینه سازی بود در
ایران زمین، آیینهٔ کلام به مصقلهٔ طبعش
صفاتزیین. این بیت از اوست:
تا برگرفت ماه من از رخ نقاب را
شرمنده ساخت عکس رخش آفتاب را.
(صبح گلشن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (اِخ) مولای بسام بن عبداللََّه است.
نجاشی گوید: وی از ابی عبداللََّه روایت کند و
در جامع الرواة گوید: داودبن فرقد و ابوالصباح
مولای بسام، و عبدالمؤمن از وی روایت
کنند. (تنقیح المقال ج ۲ ص ۹۰).
نجاشی گوید: وی از ابی عبداللََّه روایت کند و
در جامع الرواة گوید: داودبن فرقد و ابوالصباح
مولای بسام، و عبدالمؤمن از وی روایت
کنند. (تنقیح المقال ج ۲ ص ۹۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (اِخ) مولای معاذ بزاز است. شیخ
طوسی در رجال خود وی را از اصحاب
صادق شمرده و گویا امامی و مجهول است.
(تنقیح المقال ج ۲ ص ۹۰).
طوسی در رجال خود وی را از اصحاب
صادق شمرده و گویا امامی و مجهول است.
(تنقیح المقال ج ۲ ص ۹۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (اِخ) (ادیب...) قطعهٔ ذیل از
اوست در وصف شراب:
ساقی بده آن شراب گلگون را
گز گونه خجل کند طبرخون را
خواهی که رخ تو رنگ گل گیرد
از کف مده آن شراب گلگون را
ناخوش نتوان گذاشت بی باده
وقت خوش ...
اوست در وصف شراب:
ساقی بده آن شراب گلگون را
گز گونه خجل کند طبرخون را
خواهی که رخ تو رنگ گل گیرد
از کف مده آن شراب گلگون را
ناخوش نتوان گذاشت بی باده
وقت خوش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (اِخ) شاعری رازی است.
صاحب آتشکده گوید: از شعرای ری بود و
خطابت آن دیار مخصوص وی. این مطلع از
او ملاحظه شد، بد نگفته است:
گهی که تیر تو را از دل رمیده کشم
به این بهانه که پاکش ...
صاحب آتشکده گوید: از شعرای ری بود و
خطابت آن دیار مخصوص وی. این مطلع از
او ملاحظه شد، بد نگفته است:
گهی که تیر تو را از دل رمیده کشم
به این بهانه که پاکش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (اِخ) شیخ طوسی گوید: وی از
اصحاب صادق است و شعیب حداد از او
روایت کند. (تنقیح المقال ج ۲ ص ۹۰).
اصحاب صادق است و شعیب حداد از او
روایت کند. (تنقیح المقال ج ۲ ص ۹۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (اِخ) ابن ربیعه، مکنی به ابی غانم.
شیخ منتخب الدین بن بابویه در فهرست خود
که در آخر کتاب اجازات بحار چاپ شده
است، گوید وی فقیه و ثقة و شاگرد شیخ
طوسی متوفی بسال ۴۶۰ هـ . ...
شیخ منتخب الدین بن بابویه در فهرست خود
که در آخر کتاب اجازات بحار چاپ شده
است، گوید وی فقیه و ثقة و شاگرد شیخ
طوسی متوفی بسال ۴۶۰ هـ . ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (اِخ) ابن عبداللََّه هاشمی. مولای
بنی هاشم. شیخ طوسی در رجال خود او را در
شمار اصحاب صادق (ع) ذکر کند.
(تنقیح المقال ج ۲ ص ۹۰).
بنی هاشم. شیخ طوسی در رجال خود او را در
شمار اصحاب صادق (ع) ذکر کند.
(تنقیح المقال ج ۲ ص ۹۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (اِخ) محمدعلی. از مردم مشهد
مقدس است. گویند به مراتب علمی مربوط
بود. این سه شعر از اوست:
هنگام شکر او به زبان شکوه ای گذشت
بیطالعی نگر که همان را شنود و رفت.
*
قاصد به که آیا ز تو ...
مقدس است. گویند به مراتب علمی مربوط
بود. این سه شعر از اوست:
هنگام شکر او به زبان شکوه ای گذشت
بیطالعی نگر که همان را شنود و رفت.
*
قاصد به که آیا ز تو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(بِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - صبر کننده و بردبار. 2 - یکی از نام های خداوند متعال .
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
صابِرٌ
['sʼaːbir]
adj
مُحْتَمِلٌ m patient, tolérant
◊
صابِرٌ عَلى الوَجَعِ — qui supporte la douleur
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
صَابَرَ
п. III
1) делать (что-л) терпеливо; проявлять терпеливость, настойчивасть; запасаться терпением; выдерживать
2) брать (кого-л. ) измором
II
صَابِرٌ
терпеливый; выносливый, стойкий