شیاع
The entry is a dictionary list for the word شیاع
شیاع Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ / شیا ] (ع اِ) هیزم ریزه که بدان
آتش افروزند. || نای شبان یا بانگ آن.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج).
|| خوانندگان یا خوانندگان رمهٔ پس مانده
را. (منتهی ...
آتش افروزند. || نای شبان یا بانگ آن.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج).
|| خوانندگان یا خوانندگان رمهٔ پس مانده
را. (منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ / شیا ] (ع مص) فخر کردن
بکثرت زن بارگی و جماع. شاید تصحیف
سیاع باشد. (از ذیل اقرب الموارد، از لسان
العرب). || آنچه کمال یا زیادتی چیزی بدان
باشد. یقال: هذا ...
بکثرت زن بارگی و جماع. شاید تصحیف
سیاع باشد. (از ذیل اقرب الموارد، از لسان
العرب). || آنچه کمال یا زیادتی چیزی بدان
باشد. یقال: هذا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع مص) شاع. شیع. شیوع. مشایع.
شیعوعة. شیعان. آشکارا و فاش شدن خبر.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
- به حد شیاع رسیدن؛ همه کس از آن با
خبر شدن.
|| همراهی کردن، و منه قول ...
شیعوعة. شیعان. آشکارا و فاش شدن خبر.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
- به حد شیاع رسیدن؛ همه کس از آن با
خبر شدن.
|| همراهی کردن، و منه قول ...