شه
The entry is a dictionary list for the word شه
شه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ هْ ] (اِ) مخفف شاه. پادشاه.
سلطان :
شفیع باش بر شه مرا بدین زلت
چو مصطفی بر دادار بَرْرَوِشْنان را.دقیقی.
ستم باد بر جان او ماه و سال
که شد بر تن و جان شه بدسگال.فردوسی.
سلیسون شه فرخ ...
سلطان :
شفیع باش بر شه مرا بدین زلت
چو مصطفی بر دادار بَرْرَوِشْنان را.دقیقی.
ستم باد بر جان او ماه و سال
که شد بر تن و جان شه بدسگال.فردوسی.
سلیسون شه فرخ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شُ هْ ] (صوت، اِ) کلمه ای است که در
محل کراهت و نفرت گویند. (برهان) (از
رشیدی) (از جهانگیری) (از انجمن آرا) (از
غیاث اللغات). اف. کلمهٔ نفرین. اُه. وای :
پیغمبر (ص) ایشان را گفت: اگر به من نگروید
خدای ...
محل کراهت و نفرت گویند. (برهان) (از
رشیدی) (از جهانگیری) (از انجمن آرا) (از
غیاث اللغات). اف. کلمهٔ نفرین. اُه. وای :
پیغمبر (ص) ایشان را گفت: اگر به من نگروید
خدای ...