شموع
The entry is a dictionary list for the word شموع
شموع Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (ع ص) مرد یا زن بسیار لاغ و
بسیار بازیگر و خندان. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). زن سخت شوخ و
خوشرو و بازیگر. (از اقرب الموارد).
بسیار بازیگر و خندان. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). زن سخت شوخ و
خوشرو و بازیگر. (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شُ ] (ع مص) شمع. (منتهی الارب)
(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بازی کردن.
(مهذب الاسماء) (المصادر زوزنی) (تاج
المصادر بیهقی). مزاح و بازی کردن.
(آنندراج). رجوع به شمع شود. || پریشان
و متفرق شدن چیزی. (آنندراج). ...
(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بازی کردن.
(مهذب الاسماء) (المصادر زوزنی) (تاج
المصادر بیهقی). مزاح و بازی کردن.
(آنندراج). رجوع به شمع شود. || پریشان
و متفرق شدن چیزی. (آنندراج). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شُ ] (ع اِ) جِ شمع. (غیاث)
(یادداشت مؤلف) (از اقرب الموارد). رجوع به
شمع شود. شمعها. قندیلها. چراغها. (ناظم
الاطباء).
(یادداشت مؤلف) (از اقرب الموارد). رجوع به
شمع شود. شمعها. قندیلها. چراغها. (ناظم
الاطباء).