سوراخ
The entry is a dictionary list for the word سوراخ
سوراخ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
delik
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) ثقبه. منفذ. رخنه. شکاف. معبر.
(ناظم الاطباء). ثقبه. (منتهی الارب) (دهار).
جحر. (دهار). کنام : معاویة السلمی گفت:
یا رسول اللََّه دشمن اندر حصار چنان بود که
دده اندر سوراخ. (ترجمهٔ تاریخ طبری
بلعمی).
ز سوراخ چون مار بیرون کشی
همی ...
(ناظم الاطباء). ثقبه. (منتهی الارب) (دهار).
جحر. (دهار). کنام : معاویة السلمی گفت:
یا رسول اللََّه دشمن اندر حصار چنان بود که
دده اندر سوراخ. (ترجمهٔ تاریخ طبری
بلعمی).
ز سوراخ چون مار بیرون کشی
همی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِ.) رخنه ، شکاف . ؛ ~ موش داره ، موش گوش داره کنایه از: توجه دادن به
حفظ زبان و دور و بَر و ملاحظة فضول و خبرچین و مثل آن نمودن . ؛ ~ دعا را گم کردن
کنایه از: مصلحت و خیر و راه را گم کردن .
حفظ زبان و دور و بَر و ملاحظة فضول و خبرچین و مثل آن نمودن . ؛ ~ دعا را گم کردن
کنایه از: مصلحت و خیر و راه را گم کردن .
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
nudziarz; nudzić; otwarcie; otwór; początek; polana; szansa; świdrować; wiercenie; wiercić; wstępny; wylot; zanudzać