bedrav - بدرو
The entry is a dictionary list for the word bedrav - بدرو
بدرو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ رَ / رُو ] (نف مرکب) ستور بدراه.
(ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین).
بدرفتار. (آنندراج). بدرونده. ناخوش رفتار.
(صفت شخص و حیوان). بداخلاق :
چو بخت شهنشاه بدرو شود
از ایدر سوی چشمهٔ سو شود.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج ۷
ص ...
(ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین).
بدرفتار. (آنندراج). بدرونده. ناخوش رفتار.
(صفت شخص و حیوان). بداخلاق :
چو بخت شهنشاه بدرو شود
از ایدر سوی چشمهٔ سو شود.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج ۷
ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ص مرکب) پولی که عیارش نه
به اندازه است و بقلب شبیه تر است. مسکوکی
که قلب و یا بار بیش از حد دارد. دیرمَدار:
سکهٔ بدرو. (یادداشت مؤلف).
به اندازه است و بقلب شبیه تر است. مسکوکی
که قلب و یا بار بیش از حد دارد. دیرمَدار:
سکهٔ بدرو. (یادداشت مؤلف).