سو
The entry is a dictionary list for the word سو
سو Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
سَوّ [مفرد]: سَوْء؛ شرّ وانتقام وعذاب "{وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوِّ} [ق]".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) سوی. «سوی» پهلوی «سوک»(طرف، جهت) و «سوک». (اشتقاق اللغة،
هوبشمان ص ۷۴۸). رجوع به نیبرگ
ص ۲۰۴ و «سوک» شود. معرب آن سوق در
چهار سوق. (حاشیهٔ برهان قاطع چ معین).
جانب. طرف. (برهان). جانب چنانکه این سو
و آن سو. (آنندراج). ...
هوبشمان ص ۷۴۸). رجوع به نیبرگ
ص ۲۰۴ و «سوک» شود. معرب آن سوق در
چهار سوق. (حاشیهٔ برهان قاطع چ معین).
جانب. طرف. (برهان). جانب چنانکه این سو
و آن سو. (آنندراج). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ترکی، اِ) بترکی آب را گویند. (برهان)
(جهانگیری). در ترکی به معنی آب و شراب.
(آنندراج) (غیاث اللغات):
تن گرچه سو و اکمک از ایشان طلب کند
کی مهر شه به آتسز و بغرا
برافکند.خاقانی.
(جهانگیری). در ترکی به معنی آب و شراب.
(آنندراج) (غیاث اللغات):
تن گرچه سو و اکمک از ایشان طلب کند
کی مهر شه به آتسز و بغرا
برافکند.خاقانی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سُ ] (اِخ) نام چشمه ای است در ولایت
طوس و به چشمهٔ سبز اشتهار دارد. (برهان)
(جهانگیری).
طوس و به چشمهٔ سبز اشتهار دارد. (برهان)
(جهانگیری).