سپند
The entry is a dictionary list for the word سپند
سپند Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ پَ ] (اِ) مخفف اسپند. (حاشیهٔ
برهان قاطع چ معین). تخمی باشد که بجهت
چشم زخم سوزند. (برهان). سپند که اسپند
گویند و دفع چشم بد را سوزند. (آنندراج).
تخمی است که دفع نظر به سوختن آن مفید
است. (غیاث). دانهٔ ...
برهان قاطع چ معین). تخمی باشد که بجهت
چشم زخم سوزند. (برهان). سپند که اسپند
گویند و دفع چشم بد را سوزند. (آنندراج).
تخمی است که دفع نظر به سوختن آن مفید
است. (غیاث). دانهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ پَ ] (اِخ) مخفف «اسپند» که
کوهی بوده است در سیستان. (حاشیهٔ برهان
قاطع چ معین). نام کوهی هم هست. (برهان).
نام کوهی. (غیاث) (شرفنامه). نام کوهی بوده
به سیستان و در آن حصاری محکم که رعد
غماز و ...
کوهی بوده است در سیستان. (حاشیهٔ برهان
قاطع چ معین). نام کوهی هم هست. (برهان).
نام کوهی. (غیاث) (شرفنامه). نام کوهی بوده
به سیستان و در آن حصاری محکم که رعد
غماز و ...