سپاهسالار
The entry is a dictionary list for the word سپاهسالار
سپاهسالار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِ مرکب)
صاحب الجیش. (دهار). سرلشکر. (شرفنامه).
سپهبد. سالار و رئیس لشکر. سپهسالار.
فرمانده سپاه : او مرا سپاه سالار نباید کرد
و نه امیر که من دشمن اویم. (تاریخ سیستان).
بونصر طیفور که سپاه سالار شاهنشاهان بود
گفت. (تاریخ ...
صاحب الجیش. (دهار). سرلشکر. (شرفنامه).
سپهبد. سالار و رئیس لشکر. سپهسالار.
فرمانده سپاه : او مرا سپاه سالار نباید کرد
و نه امیر که من دشمن اویم. (تاریخ سیستان).
بونصر طیفور که سپاه سالار شاهنشاهان بود
گفت. (تاریخ ...