سبو
The entry is a dictionary list for the word سبو
سبو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سُ / سَ ] (اِ) سبوی. در گویش
خوانساری سو (سبوی بزرگ)، گیلکی
«سوبو»، تهرانی «سبو». آوندی سفالین و
دسته دار که در آن آب و شراب و جز آن
ریزند. (حاشیهٔ برهان قاطع چ معین). آوند
آب. (غیاث). از ...
خوانساری سو (سبوی بزرگ)، گیلکی
«سوبو»، تهرانی «سبو». آوندی سفالین و
دسته دار که در آن آب و شراب و جز آن
ریزند. (حاشیهٔ برهان قاطع چ معین). آوند
آب. (غیاث). از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سُ ] (اِخ) دهی است بمغرب نزدیک
طنجه، از ارض بربر. (معجم البلدان).
طنجه، از ارض بربر. (معجم البلدان).