سالخورد
The entry is a dictionary list for the word سالخورد
سالخورد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خوَر / خَرْ / خُرْ ] (ن مف
مرکب) بسیار سال. پیر. معمر و او را
سالخورده هم میگویند. (برهان). بسیارسال
برخلاف خورده سال. صاحب بهار عجم سال
خورد را بواو نوشتن در رسم الخط خطا
دانسته. (آنندراج). پیر. (غیاث). پیر ...
مرکب) بسیار سال. پیر. معمر و او را
سالخورده هم میگویند. (برهان). بسیارسال
برخلاف خورده سال. صاحب بهار عجم سال
خورد را بواو نوشتن در رسم الخط خطا
دانسته. (آنندراج). پیر. (غیاث). پیر ...