سارا
The entry is a dictionary list for the word سارا
سارا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص) خالص را گویند. (جهانگیری)
(رشیدی) (غیاث) (انجمن آرا) (فرهنگ خطی
کتابخانهٔ لغت نامه). خالص و صاف.
(شعوری). خالص و ویژه. (آنندراج). اگر چه
این لفظ به این معنی شایستگی صفت دیگر
چیزها را نیز دارد لیکن ترکیب آن بجز عنبر و
مشک ...
(رشیدی) (غیاث) (انجمن آرا) (فرهنگ خطی
کتابخانهٔ لغت نامه). خالص و صاف.
(شعوری). خالص و ویژه. (آنندراج). اگر چه
این لفظ به این معنی شایستگی صفت دیگر
چیزها را نیز دارد لیکن ترکیب آن بجز عنبر و
مشک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام جائی است در ساحل بحر
عمان و گویند در آنجا عنبری بغایت بی نظیر
وجود دارد. (شعوری).
عمان و گویند در آنجا عنبری بغایت بی نظیر
وجود دارد. (شعوری).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ)نام زن ابراهیم پیغمبر و مادر
اسحاق است. (برهان). ساره :
آسیه توفیق و ساراسیرت است
ساره را سیاره سیما دیده ام.خاقانی.
رجوع به ساره شود.
اسحاق است. (برهان). ساره :
آسیه توفیق و ساراسیرت است
ساره را سیاره سیما دیده ام.خاقانی.
رجوع به ساره شود.