ژاژخا
The entry is a dictionary list for the word ژاژخا
ژاژخا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف مرکب) ژاژخای. بیهوده گوی.
بیهده گوی. ول گوی. هرزه درای. هرزه گوی.
هرزه سرای. هرزه لای. لک درای. خام درای.
کسی که سخن بی معنی و بی فایده گوید.
یافه گو. یاوه سرای. یاوه گو. || مِهْذار. هَذر.
پرگوی. ...
بیهده گوی. ول گوی. هرزه درای. هرزه گوی.
هرزه سرای. هرزه لای. لک درای. خام درای.
کسی که سخن بی معنی و بی فایده گوید.
یافه گو. یاوه سرای. یاوه گو. || مِهْذار. هَذر.
پرگوی. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ژاژخای. لقب طَیّان شاعر.
رجوع به طیّان شود:
صبح حَسّان مصطفائی کو
تا ثناهای غم زدا آرد
زانکه مقبول مصطفی نشود
آنچه طیان ژاژخا آرد.انوری.
رجوع به طیّان شود:
صبح حَسّان مصطفائی کو
تا ثناهای غم زدا آرد
زانکه مقبول مصطفی نشود
آنچه طیان ژاژخا آرد.انوری.