زین
The entry is a dictionary list for the word زین
زین Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
sele
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) ترجمهٔ سَرج. و خانه، ساغر، قدح و
هلال از تشبیهات اوست. (از آنندراج). سرج
و قسمی از نشیمن که بر پشت اسب و استر
جهت سواری می گذارند. (ناظم الاطباء). در
فارسی بمعنی سرج عربی آمده. (حاشیهٔ
برهان چ معین). آنچه از ...
هلال از تشبیهات اوست. (از آنندراج). سرج
و قسمی از نشیمن که بر پشت اسب و استر
جهت سواری می گذارند. (ناظم الاطباء). در
فارسی بمعنی سرج عربی آمده. (حاشیهٔ
برهان چ معین). آنچه از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ یَ ] (اوستایی، اِ) واژهٔ اوستائی بمعنی
زمستان. (از فرهنگ ایران باستان ص ۷۲).
رجوع به دی شود.
زمستان. (از فرهنگ ایران باستان ص ۷۲).
رجوع به دی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(حرف اضافه +صفت / ضمیر) مخفف
از این. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). کلمهٔ
موصول یعنی از این. (ناظم الاطباء):
چو گشت آن پریچهره بیمارغنج
ببرید دل زین سرای سپنج.رودکی.
نباشد زین زمانه بس شگفتی
اگر بر ما ببارد آذرخشا.رودکی.
کجا گوهری چیره شد ...
از این. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). کلمهٔ
موصول یعنی از این. (ناظم الاطباء):
چو گشت آن پریچهره بیمارغنج
ببرید دل زین سرای سپنج.رودکی.
نباشد زین زمانه بس شگفتی
اگر بر ما ببارد آذرخشا.رودکی.
کجا گوهری چیره شد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (ع مص) آراستن. (منتهی الارب)
(از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (دهار)
(غیاث) (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی).
|| (اِمص) آرایش و خوبی. ضد شین. ج،
ازیان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). آرایش و خوبی ...
(از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (دهار)
(غیاث) (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی).
|| (اِمص) آرایش و خوبی. ضد شین. ج،
ازیان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). آرایش و خوبی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زی / زَ ] (ع اِ) بال خروس. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد).
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِ) این کلمه در تحفهٔ حکیم مؤمن آمده و کتان معنی شده و در کتب دیگر دیده
نشد و در کتان هم بدان اشاره ای نرفته است.
نشد و در کتان هم بدان اشاره ای نرفته است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) مزرعه ای است در جُرف که
پیغمبر صلی اللََّه علیه و سلم در آنجا زراعت
فرمود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء).
پیغمبر صلی اللََّه علیه و سلم در آنجا زراعت
فرمود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) حاکم یمن و یکی از اسواران
کسرای اول. او جانشین وهریز بود، ولی پس
از مرگ کسری (۵۷۹ م.) هرمز چهارم او را
معزول کرد و بجایش مزوران نامی را تعیین
نمود. (از ایران در زمان ساسانیان ص ۳۹۲ ...
کسرای اول. او جانشین وهریز بود، ولی پس
از مرگ کسری (۵۷۹ م.) هرمز چهارم او را
معزول کرد و بجایش مزوران نامی را تعیین
نمود. (از ایران در زمان ساسانیان ص ۳۹۲ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) کیسه دوز بوده و از جملهٔ
خوش طبعان زمان و این مقطع ازوست:
با زین که منعت کند از صحبت ناجنس
بیگانه چنانی که غم خویش نداری.
(مجالس النفائس، در ذکر کسانی که در آخر
زمان علیشیر نوائی بوده اما ...
خوش طبعان زمان و این مقطع ازوست:
با زین که منعت کند از صحبت ناجنس
بیگانه چنانی که غم خویش نداری.
(مجالس النفائس، در ذکر کسانی که در آخر
زمان علیشیر نوائی بوده اما ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(زَ یا زِ یْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) آراستن . 2 - (اِمص .) نیکویی .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِ.) نشیمنی ساخته شده از چرم و چوب که به هنگام سواری بر پشت اسب می
نهند.
نهند.