زه
The entry is a dictionary list for the word زه
زه Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
الوسيط
(زِهْ): كلمةٌ فارسيةٌ تقال عند الاستحسان، وقد تقال عند الاستهجان تهكُّمًا وسخرية.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زِهْ ] (اِ) بمعنی پاداش نیکی است.
(برهان) (آنندراج). پاداش و جزا و مکافات و
مزد و جزای نیکی. (ناظم الاطباء).
|| (صوت) کلمه ای باشد که در محل
تحسین گویند همچون آفرین و بارک اللََّه.
(برهان) (آنندراج) (از ...
(برهان) (آنندراج). پاداش و جزا و مکافات و
مزد و جزای نیکی. (ناظم الاطباء).
|| (صوت) کلمه ای باشد که در محل
تحسین گویند همچون آفرین و بارک اللََّه.
(برهان) (آنندراج) (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زِهْ / زَهْ ] (اِمص) زاییدن آدمی و
حیوانات دیگر باشد. (برهان) (آنندراج). زادن
را گویند. (جهانگیری) (از انجمن آرا) (از
غیاث). زادن چنانکه گویند درد زه یعنی درد
زادن. (فرهنگ رشیدی). زاییدن. زایش.
(فرهنگ فارسی معین). و زهیدن مصدر آن
است. ...
حیوانات دیگر باشد. (برهان) (آنندراج). زادن
را گویند. (جهانگیری) (از انجمن آرا) (از
غیاث). زادن چنانکه گویند درد زه یعنی درد
زادن. (فرهنگ رشیدی). زاییدن. زایش.
(فرهنگ فارسی معین). و زهیدن مصدر آن
است. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَهْ ] (اِ) مکان جوشیدن و برآمدن آب.
(برهان) (از ناظم الاطباء). مکان جوشیدن و
تراویدن آب. (آنندراج). مکان جوشیدن آب
از چشمه. (فرهنگ رشیدی):
سبک خشک شد چشمهٔ چشم من
مگر آب این چشمه را زه نبود.
مسعودسعد.
(برهان) (از ناظم الاطباء). مکان جوشیدن و
تراویدن آب. (آنندراج). مکان جوشیدن آب
از چشمه. (فرهنگ رشیدی):
سبک خشک شد چشمهٔ چشم من
مگر آب این چشمه را زه نبود.
مسعودسعد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِ) آلت تناسل باشد. (برهان). و
بمعنی آلت تناسل مجاز است. (آنندراج).
آلت تناسل و نره. (ناظم الاطباء).
بمعنی آلت تناسل مجاز است. (آنندراج).
آلت تناسل و نره. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) (رود...) رودیست که از عراق
سرچشمه گرفته از بلوک لاهیجان (در
آذربایجان غربی) عبور کرده قسمتی از بلوک
منگور را آب دهد و باز به عراق بازگردد.
(یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
سرچشمه گرفته از بلوک لاهیجان (در
آذربایجان غربی) عبور کرده قسمتی از بلوک
منگور را آب دهد و باز به عراق بازگردد.
(یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زِهْ ] (اِخ) دهی از دهستان رودبار است
که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع
است و ۵۰۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۸).
که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع
است و ۵۰۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) 1 - (اِمص .) زاییدن . 2 - تراوش آب از درز چیزی . 3 - (اِ.) نطفه . 4 - بچه
. 5 - چشمه .
. 5 - چشمه .