زبونی
The entry is a dictionary list for the word زبونی
زبونی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (حامص) ضعف و ناتوانی و
سستی و عجز. || خواری و ذلت. (ناظم
الاطباء). خوارشدگی. فرومایگی. قزم. (از
منتهی الارب). زیردستی. فاقد شوکت و موقع
اجتماعی بودن. ضد محتشمی :
چنین گفت از آن پس ...
سستی و عجز. || خواری و ذلت. (ناظم
الاطباء). خوارشدگی. فرومایگی. قزم. (از
منتهی الارب). زیردستی. فاقد شوکت و موقع
اجتماعی بودن. ضد محتشمی :
چنین گفت از آن پس ...