روبرو
The entry is a dictionary list for the word روبرو
روبرو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (ص مرکب، ق مرکب) محاذی.
مقابل. در پیش. (ناظم الاطباء). روبارو.
(آنندراج). مواجه و مقابل. (لغت محلی
شوشتر نسخهٔ خطی). برابر. رویاروی. رجوع
به روبروی شود:
دید قبرستان و مبرز روبرو
بانگ برزد گفت کی نظارگان...ناصرخسرو.
دو لشکر روبرو خنجر کشیدند
جناح ...
مقابل. در پیش. (ناظم الاطباء). روبارو.
(آنندراج). مواجه و مقابل. (لغت محلی
شوشتر نسخهٔ خطی). برابر. رویاروی. رجوع
به روبروی شود:
دید قبرستان و مبرز روبرو
بانگ برزد گفت کی نظارگان...ناصرخسرو.
دو لشکر روبرو خنجر کشیدند
جناح ...
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
naprzeciw; odwrotny; przeciwieństwo; przeciwległy; przeciwny; przeciwstawny