رمون

The entry is a dictionary list for the word رمون
رمون Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رَ ] (اِ) بیعانه. زری باشد که پیش از
کار کردن به مزدور دهند. (برهان) (آنندراج).
ربون. (برهان). اربون. اربان. مزد پیشکی.
|| زری که در عوض متاعی بشرط خوش
کردن داده باشند چنانکه در هندوانه و خربزه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رُ ] (اِ) شعوری صاحب فرهنگ
لسان العجم آرد: بمعنی ربون است یعنی سفتهٔ
ارباب حرف. و گویا همان رَمون ضبط برهان
قاطع است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ ؟مْ مَ ] (اِخ) (انار) صخرهٔ مشهور و
معروفی که بنی بن یامین در حالی که هزیمت
یافته بودند بدانجا التجا بردند و دهی بهمین
اسم در قلهٔ کوهی که در میانهٔ بیت ایل و اردن
است واقع می ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ ؟مْ مَ ] (اِخ) و آن رمونو نیز خوانده
شده است و دور نیست که همان دمنه یا رمانه
باشد که در شش میلی شمال ناصره واقع است
و آن یکی از شهرهای زبولون است که به
لاویان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ ؟مْ مَ ] (اِخ) شهری است در قسمت
سبط یهودا بطرف جنوب اورشلیم و به
بنی شمعون تعلق داشت و مجدداً بعد از اسیری
آباد شد. بعضی بر آنند که این شهر همان
ام الرمانین است که در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ ؟مْ مَ ] (اِخ) اسم بتی است که در
دمشق پرستش می شد چنانکه در حکایت
نعمان سریانی مذکور است و اسم کامل آن
هدر رمون است و قصد از خدای ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ ؟مْ مَ ] (اِخ) (انار) مرد بن یامینی، و او
پدر کسانی بود که هم قسم شده ایشبوشت را
به قتل رسانیدند. (از قاموس کتاب مقدس).
رمون other entries

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.