رفقاء
The entry is a dictionary list for the word رفقاء
رفقاء Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ فَ ] (ع اِ) یا رفقا. در تداول فارسی،
جِ رِفیق. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
(ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی
ص ۵۲) (دهار) (غیاث اللغات). جِ رفیق، به
معنی همراه. (از آنندراج). مأخوذ از عربی،
یاران و دوستان و ...
جِ رِفیق. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
(ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی
ص ۵۲) (دهار) (غیاث اللغات). جِ رفیق، به
معنی همراه. (از آنندراج). مأخوذ از عربی،
یاران و دوستان و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (ع ص) ماده شتر آرنج برتافته.
|| ماده شتری که سوراخ سر پستانش بند
شده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). گوسفندی که سوراخ پستانش بسته
باشد. (مهذب الاسماء).
|| ماده شتری که سوراخ سر پستانش بند
شده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). گوسفندی که سوراخ پستانش بسته
باشد. (مهذب الاسماء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) یا رُفقَة. بنت ماخوربن تارخ
زوجهٔ اسحاق (ع) مادر عیص و یعقوب.
(حبیب السیر چ سنگی ج ۱ ص ۲۳). رجوع به
رفقة و مجمل التواریخ و القصص ص ۱۹۴
شود.
زوجهٔ اسحاق (ع) مادر عیص و یعقوب.
(حبیب السیر چ سنگی ج ۱ ص ۲۳). رجوع به
رفقة و مجمل التواریخ و القصص ص ۱۹۴
شود.