betü - بتو
The entry is a dictionary list for the word betü - بتو
بتو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ تُ ] (اِ) قیف. (ناظم الاطباء). ترجهاله.
ترجهاره. تکاب. تکاو. تکاه. راحتی.
(یادداشت مؤلف). قیف وآن پیاله مانندی باشد
که در وسط سوراخی دارد و لوله ای بدان
سوراخ متصل کرده باشند و چون سر دیگر
لوله را بر دهن شیشه ...
ترجهاره. تکاب. تکاو. تکاه. راحتی.
(یادداشت مؤلف). قیف وآن پیاله مانندی باشد
که در وسط سوراخی دارد و لوله ای بدان
سوراخ متصل کرده باشند و چون سر دیگر
لوله را بر دهن شیشه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ تَ ] (اِ) سمت باختر و برآمدن آفتاب
است. مشرق. مقابل مغرب. (برهان قاطع).
مرادف خراسان. (فرهنگ رشیدی) (از
فرهنگ شعوری) (آنندراج) (از انجمن آرا)
(ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). || جائی را
گویند که همیشه آفتاب در آنجا ...
است. مشرق. مقابل مغرب. (برهان قاطع).
مرادف خراسان. (فرهنگ رشیدی) (از
فرهنگ شعوری) (آنندراج) (از انجمن آرا)
(ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). || جائی را
گویند که همیشه آفتاب در آنجا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ تَ ] (اِ) در تداول عامه دیوار که تیغه و
صندوقه نیست. (یادداشت مؤلف). || (ص)
یک پارچه. بیک پاره. تمام. درسته. بی نقص.
شاید از ترکی بوتن. (یادداشت مؤلف).
صندوقه نیست. (یادداشت مؤلف). || (ص)
یک پارچه. بیک پاره. تمام. درسته. بی نقص.
شاید از ترکی بوتن. (یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ تُ ] (اِ) نامی است که در مکران به
اسکنبیل دهند. (یادداشت مؤلف).
اسکنبیل دهند. (یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِ) آلوچه سگک. میوه ای است که
رنگ آن سرخ میباشد به مقدار نخود و چوب
آن مانند چوب زغال است و درخت آن بزرگ
نمیباشد و چون رسیده باشد می چینند و حل
می کنند و ...
رنگ آن سرخ میباشد به مقدار نخود و چوب
آن مانند چوب زغال است و درخت آن بزرگ
نمیباشد و چون رسیده باشد می چینند و حل
می کنند و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ تْ وْ ] (ع مص) اقامت نمودن در جای.
(آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از منتهی
الارب): بتا بالمکان بتواً؛ اقامت نمود در آن
جای. (ناظم الاطباء). بتا بالمکان؛ اقامت
نمود. (منتهی الارب).
(آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از منتهی
الارب): بتا بالمکان بتواً؛ اقامت نمود در آن
جای. (ناظم الاطباء). بتا بالمکان؛ اقامت
نمود. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) این نام در تاریخ سیستان به دنبال
اسم شخصی به نام شاهین آمده است و
مرحوم ملک الشعراء بهار حدس زده که شاید
نام محلی است و شاهین منسوب به آن
است : و یعقوب به بتو ...
اسم شخصی به نام شاهین آمده است و
مرحوم ملک الشعراء بهار حدس زده که شاید
نام محلی است و شاهین منسوب به آن
است : و یعقوب به بتو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان طاغنکوه
فدیشهٔ نیشابور. در ۳۰ هزارگزی باختر
فدیشه. کوهستانی. سکنهٔ آن ۴۰۳ تن، آب از
قنات. محصول آنجا غلات، شغل اهالی
زراعت و گله داری است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۹).
فدیشهٔ نیشابور. در ۳۰ هزارگزی باختر
فدیشه. کوهستانی. سکنهٔ آن ۴۰۳ تن، آب از
قنات. محصول آنجا غلات، شغل اهالی
زراعت و گله داری است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(بَ) ( اِ.) 1 - قیف . 2 - گیره چوب یا ساقه گیاه . 3 - دستة هاون . 4 - هاون سنگی
. 5 - سنگی که بر روی آن ادویه و چیزهای دیگر را سایند.
. 5 - سنگی که بر روی آن ادویه و چیزهای دیگر را سایند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(بَ ت ُ ) (اِ.) 1 - جایی که غالباً آفتاب در آن جا بتابد. 2 - مشرق .