فریادرس
The entry is a dictionary list for the word فریادرس
فریادرس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ رْ یا رَ / رِ ] (نف مرکب)
دادگر. دادرس. (آنندراج) (انجمن آرا).
دستگیر. یاری کننده. دادرس. (غیاث) (از
یادداشتهای مؤلف):
نهادند پیمان دو جنگی که کس
نباشد در آن جنگ فریادرس.فردوسی.
فرستاد نزد برادرْشْ کس
همان نزد دستور فریادرس.فردوسی.
زمانه ...
دادگر. دادرس. (آنندراج) (انجمن آرا).
دستگیر. یاری کننده. دادرس. (غیاث) (از
یادداشتهای مؤلف):
نهادند پیمان دو جنگی که کس
نباشد در آن جنگ فریادرس.فردوسی.
فرستاد نزد برادرْشْ کس
همان نزد دستور فریادرس.فردوسی.
زمانه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ رْ یا رَ ] (اِخ) دهی است از
دهستان جلالوند بخش مرکزی شهرستان
کرمانشاهان، واقع در ۶۳هزارگزی جنوب
کرمانشاه و هشت هزارگزی چنار. ناحیه ای
است کوهستانی، سردسیر و دارای ۱۶۰ تن
سکنه. از رودخانهٔ دره بادام مشروب ...
دهستان جلالوند بخش مرکزی شهرستان
کرمانشاهان، واقع در ۶۳هزارگزی جنوب
کرمانشاه و هشت هزارگزی چنار. ناحیه ای
است کوهستانی، سردسیر و دارای ۱۶۰ تن
سکنه. از رودخانهٔ دره بادام مشروب ...