درود
The entry is a dictionary list for the word درود
درود Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ ] (اِ) به معنی صلوات است که از
خدای تعالی رحمت و از ملائکه استغفار و از
انسان ستایش و دعا و از حیوانات دیگر
تسبیح باشد. (برهان) (از غیاث) (از آنندراج)
(از جهانگیری). با لفظ گفتن و فرستادن و
رسیدن و ...
خدای تعالی رحمت و از ملائکه استغفار و از
انسان ستایش و دعا و از حیوانات دیگر
تسبیح باشد. (برهان) (از غیاث) (از آنندراج)
(از جهانگیری). با لفظ گفتن و فرستادن و
رسیدن و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ ] (اِ) (در قدیم با واو مجهول) چوب
و درخت و تخته، و از این جهت چوب تراش
را درودگر گویند. (از برهان).
و درخت و تخته، و از این جهت چوب تراش
را درودگر گویند. (از برهان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ ] (مص مرخم، اِمص) درو. درودن.
بریدن زراعت. (از غیاث). بریدن غله و علف.
(از آنندراج). درو کردن. (جهانگیری). درو.
درودن. درویدن. حصاد. (یادداشت مرحوم
دهخدا):
ز ابر جودت ای بحر مقدس
درود کشت ما را قطره ای بس.
یحیی بن سیبک ...
بریدن زراعت. (از غیاث). بریدن غله و علف.
(از آنندراج). درو کردن. (جهانگیری). درو.
درودن. درویدن. حصاد. (یادداشت مرحوم
دهخدا):
ز ابر جودت ای بحر مقدس
درود کشت ما را قطره ای بس.
یحیی بن سیبک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ ] (اِ) نام روز پنجم از خمسهٔ
مسترقهٔ سالهای ملکی. (برهان) (جهانگیری).
مسترقهٔ سالهای ملکی. (برهان) (جهانگیری).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ ] (اِخ) ایستگاه راه آهن لرستان
(خط جنوب) واقع در ۴۶۷هزارگزی تهران. و
رجوع به دورود شود.
(خط جنوب) واقع در ۴۶۷هزارگزی تهران. و
رجوع به دورود شود.
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
chwalić; dotyczyć; grad; gratulować; komplement; odniesienie; pochlebstwo; pochodzić; poważanie; powitanie; pozdrawiać; pozdrowienie; przywołać; szacunek; ukłon; uwaga; witać; wzgląd