bane - بانه
The entry is a dictionary list for the word bane - بانه
بانه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِ) موی زهار را گویند و آن جائی
باشد در زیر ناف. (از آنندراج). عانه. (فرهنگ
ضیاء). موی عانه. (از فرهنگ شعوری ج ۱
ورق ۱۹۲). || شرمگاه: رکب اضز؛ بانهٔ
سخت و تنگ. (منتهی ...
باشد در زیر ناف. (از آنندراج). عانه. (فرهنگ
ضیاء). موی عانه. (از فرهنگ شعوری ج ۱
ورق ۱۹۲). || شرمگاه: رکب اضز؛ بانهٔ
سخت و تنگ. (منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) دختر بهزبن حکیم. او روایت
حدیث از برادرش عبدالملک بن بهزبن حکیم
میکرد و حسین بن حسن بن حماد و هشام بن
علی سیرافی و ابوبهز صقربن عبدالرحمن از
او روایت کرده اند. (اعلام النساء ص ...
حدیث از برادرش عبدالملک بن بهزبن حکیم
میکرد و حسین بن حسن بن حماد و هشام بن
علی سیرافی و ابوبهز صقربن عبدالرحمن از
او روایت کرده اند. (اعلام النساء ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) دختر قتادةبن دمایه است و از
پدرش روایت حدیث دارد. (اعلام النساء
ص ۱۰۸).
پدرش روایت حدیث دارد. (اعلام النساء
ص ۱۰۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) (عمروبن بانه) مغنی است
مشهور به نوادر و غرائب. (از آنندراج).
مشهور به نوادر و غرائب. (از آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ / نِ ] (اِخ) یکی از بلوک کردستان
سنه. (جغرافیای تاریخی غرب ایران ص ۷۱ و
۷۲). نام یکی از بخشهای شهرستان سقز
است. این بخش در باختر شهرستان سقز واقع
و حدود و مشخصات آن بشرح زیر است:
از ...
سنه. (جغرافیای تاریخی غرب ایران ص ۷۱ و
۷۲). نام یکی از بخشهای شهرستان سقز
است. این بخش در باختر شهرستان سقز واقع
و حدود و مشخصات آن بشرح زیر است:
از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) شهری است بکردستان نزدیک
سنه. (یادداشت مؤلف). قصبهٔ بانه مرکز بخش
بانهٔ شهرستان سقز، در ۶۶ هزارگزی جنوب
باختر سقز واقع شده، مختصات جغرافیایی
آن بشرح زیر است:
طول از گرینویچ MMM ۴۵ درجه و ۵۳ ...
سنه. (یادداشت مؤلف). قصبهٔ بانه مرکز بخش
بانهٔ شهرستان سقز، در ۶۶ هزارگزی جنوب
باختر سقز واقع شده، مختصات جغرافیایی
آن بشرح زیر است:
طول از گرینویچ MMM ۴۵ درجه و ۵۳ ...
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
justować; pretekst; unikanie; usprawiedliwiać; usprawiedliwienie; uzasadniać; wybaczać; wybaczyć; wybieg; wykręt; wymówka; wytłumaczenie; zwalniać