خجسته
The entry is a dictionary list for the word خجسته
خجسته Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ جَ تَ / تِ ] (ص) مبارک.
میمون. (از برهان قاطع) (صحاح الفرس)
(فیروزآبادی) (زمخشری) (غیاث اللغات)
(فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرای ناصری)
(آنندراج). با میمنت. با سعادت. فرخ. بختیار.
سعادتمند. مسعود. (از ناظم الاطباء).
نیکبخت. کامروا. خرم. ضد گجسته. نیک
خواسته. متبرک. سعد. ...
میمون. (از برهان قاطع) (صحاح الفرس)
(فیروزآبادی) (زمخشری) (غیاث اللغات)
(فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرای ناصری)
(آنندراج). با میمنت. با سعادت. فرخ. بختیار.
سعادتمند. مسعود. (از ناظم الاطباء).
نیکبخت. کامروا. خرم. ضد گجسته. نیک
خواسته. متبرک. سعد. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ جَ تَ ] (اِخ) نام یکی از زنان
اصفهانیه از روات حدیث است در اصل لفظ
عجمی است. (از منتهی الارب).
اصفهانیه از روات حدیث است در اصل لفظ
عجمی است. (از منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ جَ تَ ] (اِخ) سید خجسته
فرزند فخرالدین بابلکانی از مردمان مازندران
بوده است. نام او بروی کتیبه ای است بر بقعهٔ
بی بی سکینه بمشهد شهر و این کتیبه که بسال
۸۸۳ هـ . ق. میرسد صاحب ...
فرزند فخرالدین بابلکانی از مردمان مازندران
بوده است. نام او بروی کتیبه ای است بر بقعهٔ
بی بی سکینه بمشهد شهر و این کتیبه که بسال
۸۸۳ هـ . ق. میرسد صاحب ...