چیره
The entry is a dictionary list for the word چیره
چیره Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ / رِ ] (ص) چیر. مستولی. مسلط.
(از برهان). غالب. (غیاث اللغات). پیروز.
مظفر. فیروز. (از ناظم الاطباء). قاهر. این
کلمه با افعال بودن و آمدن و شدن و کردن و
غیره صرف شود. (یادداشت مؤلف):
دل من پرآزار از ...
(از برهان). غالب. (غیاث اللغات). پیروز.
مظفر. فیروز. (از ناظم الاطباء). قاهر. این
کلمه با افعال بودن و آمدن و شدن و کردن و
غیره صرف شود. (یادداشت مؤلف):
دل من پرآزار از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ / رِ ] (هندی، اِ) دستاری که بر سر
پیچند. (برهان). به معنی دستار هندی است
ولی متأخرین به معنی بستن و پیچیدن بکار
برده اند. (از آنندراج). در هندی دستار است.
(از فرهنگ نظام). در اردو جیره (نواری که
دور ...
پیچند. (برهان). به معنی دستار هندی است
ولی متأخرین به معنی بستن و پیچیدن بکار
برده اند. (از آنندراج). در هندی دستار است.
(از فرهنگ نظام). در اردو جیره (نواری که
دور ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
برادوست بخش صومای شهرستان رضائیه.
در ۱۹هزارگزی جنوب خاوری هشتیان و
هزارگزی باختری ارابه رو سرو به نازلو واقع
است. ۲۵۷ تن سکنه دارد. از رود سرو
آبیاری میشود. محصولش غلات و توتون
است. ...
برادوست بخش صومای شهرستان رضائیه.
در ۱۹هزارگزی جنوب خاوری هشتیان و
هزارگزی باختری ارابه رو سرو به نازلو واقع
است. ۲۵۷ تن سکنه دارد. از رود سرو
آبیاری میشود. محصولش غلات و توتون
است. ...
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
urtav(izah: burtov. (iş buruqlarının, çətinliklərin arasında çıxa bilən. buruqları yenməyə tavlı, güclü.).işquzar.)